در اپیزو در غابل با دیدگه مارتین ببیر در برگه اشغاری از نیاز اشنش دیم

رابیتی یه من آن و من تو روشن اختیم و فهمیدیم شرطی رابیتی یه من تو یه همون رابیتی اسیل

حزور و حمجوید رابیتست و ان که که فیتین رابیت رتعین می کنه ترفه افوالشه یعنی من

و حالا اپیزو دیچه یلو پنج

سالام من فرز دن رانج بر هستم و ان پاد که استر رابیت

در پادکست رابق بئی اگزستنسیالیس بانه یه رشی رابان شن اختیمی پر دزیم و امان بی اسلیم احام اصر اروینگالم

در سریه او او این پادکست سرغی کتابی رابان درمنی اگزستنسیال میری

خوشم ادید بئی اپیزو دیچه یلو پنجست پادکست رابق در این اپیزو تم دن بالی تکمیل مقنع یه اشکه اریز نیاز از دیم

سلسل سالیم فسلو یعزم بیاد چیتور بر ترسست هنهای قلب کنم برابتی با چیتور رابتی با اشک اریز نیاز

اشکاری از نیاز یعنی چی یعنی دوس داشتن و بخشیدن بی دون اچه شمداشت

چیتور بی دون اچه شمداشت دوس داشتباشام یعلم یعب اخشی از جاوپ رو خود اشتت کفت با پیدا کردن ای بچه دوسیو اشک

کدر نگر اشه اگزستنسیال یادر نگاهی یعلم این بچه دوسی خودت هنهای اگزستنسیال

مسلد تو هم بلایتی دو تو هم بلو ایتی کدر قربت هم دیگر بی دام کنن این قربت رو بچه دوس داشتیگرار میدا

رانج رو بچه دوس داشتیگرار میدا

بی دون بل ایدام یعجا با این سال بیارا این دشمندان ادیگرستیم و عبالی نون ها ببر بود

از ببر چیو با ام گرفتیم رابتیگ منتو رابتیگ هم گوی

بوور گفت فقط زمانیکه وارد رابتیگ منتو میشیم یه رابتیگ اصیلیجات کردی

رابتیگی توش ترفه مغابل رو هم مسلد خودمون یک جان ببیینی

و دون بل بخشیدن باشیم نستن دن

و گفتمکه دا امن مندن در ساحت هم گوی هم ممکن نست

و لی با یا تبانه حزور در این ساحت رو داشت باشیم

مسلد وارزش کر بودن و حتم هم این هم کاره سخدی

...