فردو سیخانی، پسمت پنجا و حشتم،

تستان بچا خفتادن بیجند.

تستانت اسمت قبل انجاب بایر نسید که بیجند در اطاق منیجه بهوش میاد و مفامکه کارس کارجز اشته و دروز تو کل بی سرزمین دوشمن است.

حالا میه هم تو رکمیشه اتزت خبر این مجرى بی افرصیاب خبره سی.

شبوگزاش دیک روز گارن چونين پساگا هیامت بدر بان ازین

نهفت هم کارها باز جوست بجرفی نگه کارز نخوست

کسی کس گز آفس خانران در اختب بلارا بجنبان در

نگه کار تو کسی کس گز آفس خانران در اختب بلارا بجنبان در

نگه کارت کو کیستو شخرش کجست بدین آمدن سوی توران چخست

بدانستو ترسان شد از جانخیش شتها بید نز دیک در ماانخیش جو زگا هکردن

ندی دیچ رای دوان از در برد برد آشت پاگ بی امد بر شاہت توران بگوفت

که دوختارت از ایران گزید از جوفت

پسن کسی که خبار هارا آوورت در بانی بود که ابول مشکوک مشه بات که کنکاش میکنم اتواجه مشو میاد

و این خبار رو بی افرسیاب میده

جانجوی کاردز جاندار یاد توگ افتی که بید است هنگام باد

کرا از پسه پرد دخطار بود اگرت ها اجدارت بد اختار بود

زگارا منیج بخیر بماند کرا آخان سالار خشا بخاند

هزنج افرسیاب ابل میترسی یک سوگنی میخوره و بات هم بخودش بخاطر دخطار داشتن

نفرینی می کونه و الان میخط بقرخان که که سباح لباناندار بارش هست

این مسالار در میون بزاره

بید اگفت از این کار نابا کزن خشیوار بامن یکی رایزن

چونی داد پاسخ کرخان بشا

...