فردو سیخانی قسمت شستو پنجوم داستان مزاکری مجد دد پیران بگود ارس

قسمت ارقابل با نبرد بیجن و خومان بقای انرسید کدر اون نبرد بیجن خومان رو شکیستاد

و مبارج اشتیم بی لاشکر توران و در انجادیدیم که پیران که برادر خود شو از دستاد روکیت ببرادر دیگر اش نستی هن وزو خاصد که ایک گروه اماد کن برائی شبی خونزدن

حالا ادامی دستان

دو برد شونز تیر شب ترگوزش تزجوش سباران بجوشید داشت گرفتن دگوردن حمت حاختن

بدن تحاختن گردن فرحاختن

شونز تی هن ان لاشکر کینخا بیاوارت نزدی که ایرن سپا سپید دمان را بدن جارسید که از دیدگه دید بانش بیدید

چکارا گهان آگهی آفتن سبوک سوی گود ارز بشتافتن

که آمت سپا هی چنا بروان که گوی ندارن دگوی آزاوان برن سنک رسم شبی خون بباد سب احدار دانت کن چون بباد

این استلعیم که گفت گوین ندارن دگوی آزاوان ارجا همدر بینکه خبلاش کر ها بخد مخان هم لی سرى سرور آگاز کنن مامولن

با همدیگه پیغان میدن نهیب میزنن رجاز میخونن ویده این لاش کری که نستی هم بخدش آورده بی سرى سدادر مید جلو بس معلومه بقسته شبی خونه

بلاش کر بفرموت پس په لبان که بیدار با شید رو شند ربان همه گو شتارید آباز شان که تا که بیاویت زلاش کر نشان بخندن زمان بجنگیی را همان تی خزن لاش کر نییی را بدگفت

نییی کختار کامتو شکستدددد دشمنان نامتو ببر هر کبا هواید زگوردانه من ادن نام دارانه مردانه من پزیرشو این تا اختان را اچو شیر سپه رندار آبار بمردی بزیر

بس گودرس که لن خباردار شد از تاریگ دید بانانش که که کلاش کری از دورنیاد این وزی فرو بی بیجن میده که مقابل کنی با ان لاش کره نستی هم

گزن کرد بیجن زلاش کر سبار دلی را نو پر خواش جو بیانه زار رسیدند پس دیگیم دیگر فروز دلاش کر پر از کینه و رازم ساست

همه گورس ها برکشیدند پاک یکی اب ربست از بردی رخاک فرود آمد از اب رگر دیسی آخ بی پوشید دید آورد طورن سپاک

سپاکبت چونن گرد تیر بیدید که زو لاش کرتور شد ناپید کمانها بفرمود کردن بزده برا مد خروش از مهانوز که چو بیجن بنستی همند رسید دراش سر بیسگان را بیدید هباشر بسرگاش زنگ آرگون زمین شد بکردار دری آیخون

زی تورکان دو بہرفتا دن نگون بزی رب یه اصپو دل پرزخون تیکی تیر بر اصپنستی هنا رسید از گشاو دبر بیجنا

زدر دندرام اتگاور بروی رسید درو بیجن رازم جوی

آمودی بزد کنسر تارگ دار توخیمان د از مخزو برگاشت که

چوننگ آفت بیجن بیدی رانیان که هرکو ببندت کامر برمیان جوز از گرز شمشی رگی رد بدست کامان برسرش برکانا

پاک پست که تورکان بیدیدن پری چهرانت بجنگ از هونر پاک بی برانت

...