رابطی یارتور شوپنهاور رمدارش یهانا رابطی پیچی دییود

بعد از از دیارتور از تحسل بازارگانی و انکه ویمار شهر خیل به تاری باری تحسل اولون بود اارتور بگو تارفت

چون یهانا تارجه میدت بپسارش حدقال پنجا خیلمت فاصل روهفس کنه

تزه ببوجده این فاصل بازم حربار کیندو تهمدی کرمیدیدن جرو وحسشون میشد

متستفانی یهانا ناما های پیسارش معادون کرده ویی از ناما های خودش بارتور انتور بارید که

پیچ امری امهز اینی از اهنی در جان وجود نداشتکنی دو تسارش حمن ازار بوده باشت

تیگه ناما های یهانا نیش مهر ماداری روطید ویی مهر ماداری خاشمگین نسبت بپسار نابگی

که مواشرات و زندگی با آدما یمامولی باراش ساخد یهانا در ناماش بئی نشار مکنکه

من نی دون امتو چراد رتیز حشی ویی اگر هم خسلت های خوبی داشت باشی پوشت این تیز حشیگ

زح راجینت پینان منده بخطر همی نکه که سی دوسنا در بطه مواشرات کنه اهتام

مالن شیندین کمیگن زندگی یه کناما بگه بطیمارل مادی همنگاد میتن باراش ساخد آزار دهند باشه

که مسالن یه کم مبتلو بسندرمی دان ممکن آزار ببینه یعنی زندگی اشتمای برائی ایک بازه یه هشی متواصد تروهیش ده

و کسانی که از این بازه یه متواصد خیلی بالتر یه خیلی پاین تر باشن آزار می بینه

ته مول این رائج باری اارتوره هیش ده نوز دخصل ساخت بود و هیچ ایبای از مستخری کردنه تخیر اترافیرش نداش

مخسوزن دستان مادرش

بیتفغان یه کسال باده شروع تحسیلش به همی دلی لازمترسه اخراد چت

از بس که استادا بو سباده نسفی نماشنه مستخرم کرد تبدیل شدبود بمن فور ترین دانشا مزمترسه

و نهایتا انتشار یکشیر تمس خرامیز دربس ویکز استادانش مه را اخراجه زد پیپای پر بنداش

اارتور که از مادرش ساخرات چت از مادرش خسکه اجزب ده بی بای ماربیت

این خبار بری یهانا از خبار سونام یه کاری بول بغو امتار سنک تر بود

برینک بیدنی دیه یهانت شغد رسخلگ پسرش در از آب بوده خودن همین یه ختاز نماش کافی

یهانا در یه که نماش ختاب بی پسرش نباشت تعمام اللہ زه ها یه نا خوشا جند ازندی کم رو مدیون اتوا

...