وقتی خانودیش اپنها بر از سفر دورورو پوریاشتن اارتور شنز ده سلبود و تبتقول اش بیپدر بیل فسل ماشکل تحسیل بازرگانیشت

درس وقتی زیادی از اارتور میری افتوالی بازم از هر فور ستی باری مطالی اف فلسفی اصفادم کرد

الواتی اارتور شنان باخلاب افردی پایبند بود که بابت همین تغلوب هم از ابوزدان می کشید

باده سفر حالج اسمی روهیش رب این هاور پیدر بیترز قریبی رب افول گزاست کسی هم نمی دنه چش بود چرا

تا اینکن نوه مهبات هم تورکی خبلا گفتم با پردند اراب های منجمد ابل های هم بورک در شستو پائم سلگی خود کشی کرد

خود کشی همیش بری بازمندگان ردی از شکو خش مو اه ساسگ گنه بجمیزر و اارتور همی گین هستارت هجومی میکرد

با اینکن پیدر اارتور پیدر دل خایش نبود با اینکن الائخ شرنادی دمی گرفت محبتی نمی کردو هزور چندنی هم نداش

و براقم ساخد که روه یزیادش اارتور پیدر شدوستاش و فقدان پیدر اورو بسوه گسیا هی فروبورت

قتن نبود هر کدوم از والده این باری فارزندان اصبهای بهم لختره ولي یاد اتونه توی ازپیناف اوه اوه اوه ال نیچه مگفت بیدونه پیدر بزور کشو دن امتیازادی داشت برام

اهت مالن اون امتیازاد بیستر بیدر دکه سای مخارکه مخان مؤلف ازندگی خودشون بشان

مثل نیچه امسل اارتور شبن هوار

برواوور دکه هردن ريزایت پیدر گو یا بار سنگین یکه انسان رو از تقلی فزندگی باز میدره

قبلت عبجوه پیدر ها

خیل وقتا این جریان برواووردن ريزایت پیدر در ناخد گا اخجریه

هم ناخد گا ای پیدر هم فرزند

یه نیمی دن انک رابی تشون بر اصاص برواوور دن ريزایت والد پیش می رہت تا گر در زاہر خلاف اشدی دباشه

باری

اارتور هم این رحایی بی پیدر رو هسمی که ارد و از این بابت هم از او اجلند اشت

همیشت که تسمیم گرفت با اینکت دیگه مجبور نیست در سباز ارگانی رو بیترام ای پیدر اش ادام ای بیده

هرشت این این تخاب قلبيش نبود

اارتور تا خر امر بشغل پیدر اش افتخار مکرد و لی نجن سروات من دو اش رفیبود

چنگ افت پیدر ام تیجار اترو این تخاب کر بود به همون مانا یه ایکزیستان سیالش

...