در اپیزد اگابل شنیدیم که جلیوز بعد از خبار اپتی لبسراتان تو هفت تمام جلسات درمنیش رو لاخفگر

یک هفت بات خبار رو بی بچوها شخار باردارش و چنتاز دستانشتد بات تحت اتعسی رجلسی گروه درمن گران

و موتاست از تفاول بی دیبانها فیس و تبار رو گچننگوف دزارتشتنیچه حال روهی بہتاری پیدکا ارد

و حالا ایدامی ایمان جره

جلیوز بعد از موتاست اگی کتاب منیچه موتاستشتد بخش زیاد یز امرش رو زرتوشت وارزندگی کرد

و از انتلاقی حسر روزایت کرد و فهمی بروی این یک سالباگی منده هم انتخبش ایدامی گی همین سبکزندگی

نکتی که بویدین جتاکیت کنم این اکه برویز زرتوشت وارزندگی کردن لزم نست هتمن رو درمن گروشیم

تمام اهونار زرتوشت این بود که اشکاریز نیاز می برزیت و همی گمان کسانی رو درزندگی دریم که بخم بیشون اشکاریز نیاز بدیم

پیدر مدر هم سر شریقی آتفی خواهر باردر بچه ها دوست هم کار هر کدن بفرخور رو بیتیگ با شوندریم فرست ایشک برزیدن هستن

باری جلیوست همین هالها بای پر کشیدنه گلوبول بول نرم نرم اک رافت سمت قفصیگی پرمنده های درمنش

خوب درمن گران تمام ای پرمنده ااشنه بایگانی مکانن و ازلا نرم نبیسی یه موزو اخیب مهم در رفن درمنیه

پرمنده مروجه باید جوری نباشت بشه که درمنگر رو هتسری مطال اشکنه

تدر وزیتی غرور بگیلکی اگر جلسی قبلشون همین دیروز بوده

هاتوم مکنه یه مروجه دخجلسی پیاد بات بیدنه ایچ توزیه این قیب اشوزنه

ولی پائن سلبت بایر یارده

این پرمندنه بیسی بیدرد این موارد ها میخوره

خالسه جلیوست شروک اارد این پرمندهارو و رقزدان

و با هر پرمندی که و رقمیزد یک زندگی یک سارجوزش دیگ سرنی باشت توزیه نش مرور میشوت

جلیوست خافزی خلخیل خوبی دره و چهری بیشتر مروجانش با خندنه اسمشون بیادش میامت

االبت بازی چه را هم کمی محفش دبودن بلی و اختی شروم که رت بخندنه پرمندشون

دوباره پوررنگ میشوده

شلیوست داشت با پرمنده اشخ بازی میکارت هرچی باشه این اصناد زر توش دبار زندگی کردن اش بودن

...