فردو سیخانی، اسمت حشتادم، داستان نو پید شدنه که خوص روپن.

...متاگه بونجار سید که خوص رو تسمیم خودش برای رفتنه زندنیارو بحمه ای لام کر،

و بات هم جنج حوی خودش رو بین همه تقسیم کرد و بب په لبانان بازور گیران و خاندان شون من شور فرمند بای باخش های مختلف رو داد،

اما کاری که نوزم نکر ده انتخاب کردنه ایک جانشين برائی پادشای ایران و داز خودشه.

...زکار بازور گن چو پر داختشوت شهن شا هزن رنج حو رختشوت،

رخت جمخف فف رخته ازن رنج حو رختشوت یانی ازن رنج حو رحاشوت.

...ازن مختران نام لحراسپ ماند کهز دفترشا که سبر نخاند.

...بی بیجن بفرمود تابقلا بیاورت لخراس برا پیش شا های.

...تو دیدش جاندار بر پایجست برو آو فرین کرد بقشا دست،

فرود آمد از نام برتخ تا آج زسر برگر افتن دیل فروز تا آج.

...بلخراس بسپورد کرد آفرین اما پایت شاویی ایران زمین.

...که انت هاوجنو برتو فرخند باوت جان سر بسر مرترع بند باوت.

...سپورد امترع پاوت شاوی جانج ازن پسک بورد بسی در درانج.

...مه گردن زوان زن سپس جوز بداوت کهز داد باوشی تو پیروز شاوت.

...مکن دید را آشن آبا روان چوخاوی که بختت بماند جوان.

...خرد ماند باوشو بیازار باوش همیشت زوان را نگحتار باوش.

...بیدی راونیان گفت که استختقوی بباشید شاوضان هماز بختقوی.

...تا سنجف اهمیدیم که وقتی بتهمامون پهلوانان بزورک.

...ون فرمن دابای های منتقا های مختلف رو داد در ناهایت پاد شایرهم بلخراس بداد.

...ایلو راست پر بر افوالیم بار چن وقت پیش توی شروع ای داستانه جنگ دباز ده روخ اسم شو شنیدیم.

...ونجا من گفتم که ایشون ایک پره لبان فریه ایه از کنمیشه و تبدل بیکه از پره لبانانه اصلیمیشه.

...بادنم که جلو تارفنیم بجنگ بزورکه که خوص رو رسیدیم.

...