فردو سیخانی، اسمت سدو پنجا حنو هم دستان شورش بحرام چوبی.

دستان قسمت قابل بونجار سید که پر موده پسره سال شخ که از لشکر بحرام چوبی.

شکست خوردبود دره میره بسمته پالتخط ایران تاز زین هرخای کنه از شاه ایران و بیندو کشور.

سال برقرارشه.

و دیدیم که بحرام چوبی وقت مخاص دنج ها یه پر مدره به فرسته دو تا گشواره

و یه جفت چکمی وزافی دو تا تا گی پارچی این اره ورداشت بروی خودش و بغیر فرسته.

حلو ادام ای دستان.

چا خاغان دیامت دن از دی کشاه، ابه گنج دیری نو باست پال، چا بشنییت شاوه جهان، برنشست بسر بر یه کی تاوجو گرزی بدست.

بیامت چونین تا بدرگه رسید.

زده هلیس چون روی خاغان بدید، همی بود، تا چونش بیند برا فرود آید، اره هم چونان باست پا.

بی بیند شا برگی ارددست بیشا اوه، پرندی شبت زن سخن نام جوه.

حزنگا خاغان چونان هم براست بیامت ابا موبدیزت گشه از فرود آمد از از از فر.

خاغان همان بیامت برشا خیران دمان.

درنگی نبت هجهان دار شاوه نشست از برت هاوز یاسپی سیا.

شا شاوه از فتقاور براند بده هلیس باوز زمانی نامانت.

چا خاغان برافت از پسی شهر یار اینان اش گرفتن زمان پرد دا.

پیادش داز از پرمودزود براند که تاری جادو یها فزود.

خبن سهنیه وارت شدنه پرمود بی در باری ایران و استخبال شاهیران از اشپود.

انسان اگ زرائفت دیبلومتی که خیلی جالی بیداشت.

از یعزن براری که خو پرمودش شاه کشفر همسای از فکش فرخل خودرت مندی هم بودندیگه.

و اینانی اخلی می تارس دن از غودرت اینان و اگر برام چونی ناود الن کلن تادشاهی اینان ناابود شدبود.

بات خب اینان میخانی ایک جوری رابابت ساله خوبی بین این دو کش فرالن برکارارشه.

...