فردو سیخانی قسمت سدو پنجا هوششام دستان رفتن بحرام چوبين بند نبر ده ساوشام

در قسمت قبل مابا یک شخصت خالی جالبی بناما آئی بحرام چوبين ابحرام چوبين اشنى شودی

دیدم که در ایک پیشکوی که در زمان انوشی ربان شده بوده کفت شده بود که پاو دشاهی از شر از منتقیه تورقان میاد هملمی کنه بی شاہن شاهیه حرمازد و که سکمی تو نه حرماز رنجات پده فردی از پنان بحرام چوبين این هرفتن ایشن رو پیدا که اردن سپا حصال آوری لاش کری رنو بیشون دادن بحرام چوبين رفت و در دست که ارز بزورگانی رو انتخابقه دیگ لاش کره گوزن

دیی رو انتخاب کرده و حلم خد بر بی جنک قبل از انکه دستانه بحرام چوبين رو ادامه بیدیم ایک نکتی رو من انجاب بگم چیزی که احتمال برخ خیلیها سال پشمیاره و بہتر بیش بی پردازم همیجا و اون امین این که از مغای بحرام چوبين جیادیان اشچی از مخلقی را آدیه هم تو رکمی بینی بینی بینی بینی بیر شانه نام ای برای این نام ای توجیه اوردشوده این که چر بئی

این دستانه برای اش ساختن این دستانه خاصی که برای ارش در شانه نام ای ساختشوده ادر همون پیش گوی گفتشود چیم بر دیگه همهی باش کال مختلف تکرار میشه اونم سروباز و شکل شمالیل ای اعوی بحرام چوبينی کفتشود که ایشون خیلی لغرن دامه هم اندامه لغردر خیلی بولند قد هم هست و سورت خیلی تیرگونی امدر این پوسطش خیلی حلی آفتاب ساختش از یا سبز از بہرها سور

و بدلیل این شکل شمائلش تشبیش می کنن بینکه اینگاریت که چوبه بیش میگن بہرام چوبين این استدلال رو الو بر شانه نام ایفر دوسی در موتونه دیگه رانی همی بینیم چونکه این دستانه مجرعی بہرام چوبين این مجرعی خیل پورت ارفتاری بودی در موتونه تاریخی ایران و مجرعی که از سلاز از از از اشه مواغیی برال در ایم در که سمتحی از دران تاریخی بسر می برم ا

این ایفر این هال استدلال یه که خیل ام زائیفه چون ایه دقات کنیم خیل مغول نمیزنه برال مدریم در باریه بوزور کتارین پہلوان ایران در دران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در این ایران در ا

این ایران ایران ایران در رای رب graftمد این این او دار این ای someone سو clarification این ایران

بایدیم که از از اردار تارخین دلی سهت نداره

مصلا خیلی از جاهای دید ار شاہ نام

کبارای یه اسمی یه دلیل و منتقی تراشیدان

مصلا خاطر من هست از دوری منو چه ارمسلان

که از از دوری منو چه ارمسلان

که این بسم Phantom ignite توی سودان براشن ان بیدا من Austral devenir از اربانار اینم

همشن بیپای مزنم

و بیهتمال زیادم از زرد حرخين دلی سهت ندر

مصلا خیلی از جاید یدر شاہنامم

کبرای یه اسمی یه دلیل ومنتق اتراشیدن

بسانا خاطر منه از دوری منوچه حرم اصلا

که فریدون اسمه منوچه حره انجری گزاش که گف

ان چهرش شبیه منه

که خوب یه استددال مندره ووردی

...