فردو سیخانی از متسیو پنجوم شرو ادى استانه کين اسیاباش

کسید از متقابل با حباللت و خورت سالی فنو جبانیه که خصرو بایان رسید

فباد گفتیم تر همون اوانه کوده که خصرو مجرها های همدر ایران در اتفاقمی افته وقته که خبر مرگه سیاباش بیران رسید

فردو سید ازاار کين اسیاباش رو در غال بی ایک در از تانه مجز زااز توید از تاریف مگرنه یعن در حریقات ایک پرانت ازیو از تاریف مگرنه

و ستا سیاباش که خصرو باز مگرنه توید از تاریف مگرنه

تاریف باز کردر این پرانت از هم ابوال ایک مقدمی یه شخصی مگه

در مقدمی که ارچه چیز از یاد در باری خود داستان دمگه

فردو سی بسن نصال خودش و بئیت غادات شخصی خودش ارجا می ده

فهز ایم مقدم را و البرام پخونیم

چا نامت بنز دی که سر تیغ شست مده مي که سال شد مرد مست

بجاوی این آونم اصادات ساد

پر آوگن دشد مالو برگاشت حال

همان دید بان برسر که سار نبینت همیلاش کر شهریا

کشی دن زدش من ندانت اینان مگر پیش مجگاون شاویت سنان

کراوین دو تیز پاوین نبند همان شست بتخال کردش ببند

سر آوین دز آواز برگاشت سیر

هم اشل احن بول بول هم آواز شیر

چا برداشتم جاو مقنجا هو هاشت

نگیرم مگر یا دتها بوته داشت

پسین جب فیر دو سی اشارکر که سنش از پنجا هو هاشت رده

و ان سنش شست سالگید گئار مرام در افوخودش از زاهرکر ده

و بد باش کال مختلف گفت که شست سالگید سنی

...