4.8 • 2.4K Ratings
🗓️ 10 August 2018
⏱️ 39 minutes
🧾️ Download transcript
Click on a timestamp to play from that location
0:00.0 | فردو سیخانی، از مطبیست بندجوم پایانه داستانه پرستامو سخرا. |
0:30.0 | داستانه گسمتقاب باونجار استید، که روستامو سخرا باونداشتند، درون نبت روستامو توجه شود کسخرا بسيار کوی تردون چیزی که هت سمیزدی، |
0:45.0 | بات شب شود هردو رفتن بستر آهت، و درونجا روستام بره اوهلیم بار و سییت که ببراادر خودش پخاطرين که شک میکر که ممکن اصلند زند به رومبیاد از نبرد فردو. |
0:57.4 | هلا ادام داستان. |
1:00.9 | چا که رشید تاابان بگسترت فر سیحزاغ پران بیند آخت پر تهمتن بپوشید ببرا بیان، نشست از بره اجدعاو یه جان بیامت بدا داشت آبارت گا نهاود بسر بر ازعاو هن کلا. |
1:17.9 | وزن روی سحراو با انجمان، همی ميگو سارید با رود زن، به همان چونن گفت، کن شیر مارت کبامان همی گرد دندر نباعد، زبالا یمان نیست بالا اوش کم، بر از مندرون دل ندارد دجم، برکت فو یاولش حمانا دممن توگفتی نگاوران دبارزد رسان، زباو یا رکیب اش همی مه رمان بجومبد بشرمع و رد چه رمان. |
1:48.6 | گمانی برممن که او روستمست، کچن او نبرد بگیتی کمست، نباعد کمن با پدر جنگ جوش ومخیر رویندرار رم بروی. |
2:03.6 | بس سه راب یک باردیگه هم، بین نتجمیر سه کم ممکنه ان کسی کباش جنگ ده همون روستم باشه. |
2:12.3 | باصم تکرار می کنگه وز یهت ادو غامت شکر شامایل ان فرخلش بی همون چیزی کم مادرم گفتبون و کم آدمی داریم که در ان ادو غامت باشه ومگه اگر روستم باشه چکار کنم. |
2:25.7 | تعلندیدیم که سه راب از خجیر که پهلوان ایرانی بود نشان روستم روستم روخست خجید وشد روخ گفت. |
2:33.6 | باد رف بخد روستم حرفزت روستم هم بدلیدی گری وشد روخ گفت. |
2:38.2 | اعلندر بخهومان که یک سردارت حورانی هست همین هر فرمیزنی و خوب مشه هتزت همان چجا وابی میده. |
2:47.2 | بدل گفت همان کدر کارزار رسیدست روستم بمن اند بار. |
2:52.7 | بدل راخش مانت همی رخش اوی. جوزان که ندارت پیه بخش اوی. |
2:59.7 | فس همان یک کلک مزن او هم دو روخ مگه. |
3:04.7 | اما همان مگه آرئ انکتو مگه ان شخص نشانه هاشک شباهد های و روستم داره بخصوص اصبش خیل شبه اصب روستم. |
3:13.1 | اما مگه روستم دار جنگ من چندیم بارتالن دیدمش. |
3:17.6 | ان آدم روستم نیس سرفن از بشش باهاد های داره بروستم. |
3:21.1 | خمان دلیلش برای گولزدن سوخ راب ایم بود که از افرانسیاب دستور گرفتوود که مراقب بشه سوخ راب پدر خودش و ناش ناسه. |
3:29.6 | پس سوخ راب بسشیوی مختلف تلاش می کنه پدر خودش و بشناسه و هر سشیوی ناقام میمونه. |
3:38.6 | بپوشیت سوخ راب خفطان رازم سرش پر زرازم دلاش پر زبازم. |
3:45.1 | بی آمت حروشان بدند اشتجنگ بچنگین درن گرزه گاف رنگ. |
... |
Please login to see the full transcript.
Disclaimer: The podcast and artwork embedded on this page are from Amir Khadem, and are the property of its owner and not affiliated with or endorsed by Tapesearch.
Generated transcripts are the property of Amir Khadem and are distributed freely under the Fair Use doctrine. Transcripts generated by Tapesearch are not guaranteed to be accurate.
Copyright © Tapesearch 2025.