فردو سیخانی، از مطبیستو سیب وم،

دستان افرستاد این رستام، بجنگ سوخ راب.

دستان اخزمت خواد رنجت همام شدکه سوخ راب.

پاہلوانه دز سیپید رو که سمش خجیر بود اصیر می کنه.

پاد دخطاری بنام گوردى فریت همل می کنه بی سوخ راب.

که سوخ راب شکست می خوره اما اول فریب میده.

و جان سالم بدار می بریم.

اما پاہلوانان ایرانی که الان ده دز سیپید هستان.

میدون ان که شکست شون اریبال بقوه.

بہمی دلیل مخان خلس سری خوار بدن بقو دشاه ایران که نیروی جدی دیدار بیشون همل می کنه.

چو سوخ راب بر گاشت.

گجده مپیر بیع بیار برد بینشاند مردی دبیر.

یک نام ببین باشت نزدی کشا برفکن پوگن دگوردی برا.

نخوست آفرن کر بر شحریار نمو دن گهی گردشه روز گار.

که آمد بر مو سپاه گران.

همر رازم جویان گنگا بران.

سپا حبد یکی مارد پیشندرون که سالش دو هفتن باشت فزون.

یعنی سرلاش کرین سپاه جدید هددکس اچار ده سالشه.

ویلی در انها لکسنش کمه ببالاوز سرب سهی برترست چو خورشید تحابان دده پیکرست.

براش چوم بر پیل با فر رو باوز ندیدیم هر گس چونان دستگورد.

چو شمشیده حندیب چنگایدش در یا وز که ننگایدش.

هوجید دلو ورمیان رو ببست.

...