در اپیز درگه اپنی دیگه از که اپنی باشر.

جو دو اپنی باشر یعنی درری میانمان و دیگر اپنی باشر و جو دره که پر شدنی نست و فرقنی نمکنی چرگه ادر رابط داشتباشن.

یعنی دری میانمان و دیگر اپنی باشر و جو دره که پر شدنی نست و فرقنی نمکنی چرگه ادر رابط داشتباشن یعنی دره که اپنی باشر.

یعنی دره که اپنی باشر.

جو دا افتدیگی از که اینات هم یعنی جان هیچ رابطیگی مقنودر بما ندره.

و حالا اپیز در باگت.

جو مونشن اختیمی پردازیم و من بی اصلي مهم اصاری اروین گلم.

در سری ابل این پاکست صراغی کتاب رابط درمانیه ایخزستان سیال میرم.

خوش مدید بی اپیزود چهلو یکوم از پاکست رابا.

خراش و در این اپیزود برا بیتگه سائغت حنائی با دو سائغ مرگ و آزادی با پردازیم.

این اقابلش لازم باز کم در باریم مختابه گئی اپیزود غابل توزیه پدام.

چون خلی سال برنگیز و مهل اخزستان سیال اخزستان سیال این اقابلش لازم باز کم در باریم مختابه گئی اپیزود غابل توزیه پدام.

چون خلی سال برنگیز و مهل اختلاف بود.

مخسوسان اونجوم لگی جهان هیچ ارتبات مقنود ربما ندره.

خلی ها اشارک ارد بودن که این گوزار رو پیشه این هام کش فکرد بودن.

و در مغابل خلی ها اشارک ارد بودن که درست بر ایکس.

یعنی ارتبات مقنود رو جهان با خودشون رو چشیدن.

رستش منن این تزاره اون شدت رو داشتا و نن این هدت.

یعنی از رن فکنی مکنی بحسط هن های این گات رو از سیاد برنگیز بشک.

خلی ها هم بحسط کارمان شرک ارد بودن اگر نمیدون اد کارمت شیل از میکن.

جو استجوی کتا هیدر این ترست بشین.

و در ای بخت سار من بگم کارمان با ورست برگ رفت از این هندو.

...