اگر یه نگاهی بطاریخ اوروکا پاده زهور مسیات پندازیم بخصص وقتی کن نفوزی کلیسا زیاد چا دوبه یقوطت موازی در کنار امپراتورو پادشا تیل شوط

همیشی ایچ حالیش با دانش مانده و کسه کن نظریه هایت جدیدی بر خلافه اتغادات از نتی کلیسا میدادا داشتا

مسیچ حالیشی که بین اتار افتارانه نظریه از نمی مرکزی که مهم ترین اشون کلیسا باشه

فدانش مانده که موتهگت بودند خورشیت مرکزه ها سیب بوجو نومت

نظریه که توسته دانش ماندانه بوزورگی مسل کپرنیکه گلیل متراشوط

و ایک از بس برنگی سرینت حاری خیتر انتغابول های المو کلیسا رب بوجو دوورت

نظریه که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از

ن Isn n n fiftyЙ لیش

sailors توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی مرکزی که توسته از نمی برش

سالا، منیمان نجودات هستم مزبان شما در رفکست.

شما در هر خصمتازم پاتکست موجره یک رویداد مهمت حاریخی یا یک داستان وغی رو میشتابیت،

و درین خصمتازم قراری که باراتون از یکی از مهمترین داستان هی بگم،

که از یک ترف کلیسا، وز ترفی دیگه چند تاستان مهمتازم،

یک داستان مهمتازم، یک داستان مهمتازم،

که از یک ترف کلیسا،

وز ترفی دیگه چند تاستان از دانش مندن،

سرش بحسو جدلو درگیی داشتات،

که خیلی مصالمتان مستام مهم نشوت.

مدر رفکست هستاریخ مگیم،

شما موت اقدیم که گزاشته چراگ را ها یندست،

و تمامت حلوش من این که این چراگ روشن نگ احتریم.

اپیزیود پنجو هشتوم,

...