بانه یارشی رابان شناخدیمی پر دوزیم و آمان بی اصليگ مهم اصار اروین گلمه.

در سریه اوه لین پاد کس سراغه کتا بی رابان درمنی اگزیستانسیال میریم.

خوش مدید بی اپیزوده افتاه مستقسته راباق این اپیزود در هفتیگه ابول مرداده ناوده هش تخدمتون میشه زمانی که بوریسجانسون بتازگی نخست وزیر بیلیتانی اشده.

در اپیزوده قابل و رده بحسه جدید دیشودیم یعنی سائق اوزادی اپنون وانیگه که دیگه از ریشای اصليگ رابان نجندی از دیتگه ایکزیستانسیال.

باده زیقتوزیه که توه فلسفی و رده خدمت از الشدیم یعکم از بالی نی روحام بهم برسی که دیم.

خفتیم از آزادی ایکزیستانسیال یعنی من برپاقنندیگی دونیا یخدم هستم و خدم هم در اندونیا و جود در اندونیا تعلق در اینجا منزور از برپاقنند یعنی همی چیز.

حکتا مقنی کردن پاديده های اینی و این تزائی این من هستم که در اخت رد در اخت مکنم این من هستم که مه رابانی رو مقنم کنم.

در این شرائیت و با این هجم ازیم از آزادی افرین اشتار تستمانه با این هجم از آزادی مسؤلیت بین هایت رحم روی دوشام اخص مکنم.

این میشه دلیل استراب آوار بودن از آزادی.

چرا ما آزادی ری ایک سائق می دنی مسلم مهرکی.

آزادی استراب میره استراب مخد تابتیل بشبت ارس پست تابتیل بشبت ارساز مسؤلیت

و با از آزو کار هایدفا یم اخصوص بکل ببار ترساز مسؤلیت دن بلت هسکن می جانی.

اما در بشتر مابقه این تسکن ها منجر به زندگی قیر اصیل میشن.

مسؤلی ایک رستین رو آراتون زندگیم که در از زواجه بسر می بورت

که بنا زارخ خودش مزیتج از زوبيت یا تماولی رو دارش برنم یا این گیخت.

و لی تو ش مند بود.

وزیتی کی رستین یه کی رأسیل بود دیگه.

و لیت هر نا هکاری که بزینش میرسیت با کنه

تا از این وزیت بیرنمت که گشیش آهرش اچک کنه

بیین امید که بل که نشان یه سخیانت درش پیدا کنی تا

برملا اوشود این خیانت

مسلز رو و رت بشه و اونو از بزیت گیر از سیل خارش کنه.

...