زمانی که پسر شبه خباشنی مگور دخانشن فیتیم که. هنوز اطال اشتوگه تمامی جو فیاد داش و اررفتشای ای جدی دیدر اردگا پاخش مشاوت.

میخواد زنان نمه دمداد اردگای مجاز از از کندن.

میخواسن همه رزد دوفونی کند. از حروب اشت و بزر بگورو لبکوشت. آنها ردر بگابان را کنن تبی میرا.

هماشان ربی جفن برگه دانانت.

اجازی خورجاز عمیقارن ندارانت.

تو آزاد چودن آخرین اصیر جنگی عمیقائی

انها ربومانه گروگانه گا همی درند. برز جنک مسکو دیتنه گا دارگانها بچنیها قادن.

ولمه غمات با آنهم گفتن شماره برای مهافزادت خلطان بینج آباده.

تمانه انکارها برای هفیها قادنون. ویلی مغامات با آنهم گفتن شمار برای مهافزادت خولتن بینج آبادهیم.

تمانون کارها برای هیفزی امنیت ملیست.

هله مغیتیس کمی تمانیت رفاداری خود لنشان دینت.

ابس تیم ماه اقتوب مدیس باستشون. کلاشا دادی که سلعی پادگان این تای بلوکه هش مرگزار میشود.

سبه هوا بگردی سه هتنشود که انگوشن در سپای پسر بیه سنشود.

کتابی دروکه هش برگزار میشود. سبه هوابگت جسه هت میشود، که انگوشتا ندر سپای پسر بیهیس میشود.

کتابی درسی که هز و غلم، بمیزان مهدود درخدیاری شنگوگاشتی بداً.

ارسو بدر دبستان سرد ملی آمری کر مخندند ماللم اشخنم دلانی بود کشوار اشخنگ در هنک تو فنگاران درگای یالت مطئید جره بود

حرفت از خطاب برجنگ دمیان آفای عبلانوز بارینباد دستانگران.

هملیش اپنیها بی کناله گوادال.

پسر یادشه یفتت که برائی داسگری پیدرامدند.

نمها اشنبود. سمد با کتشال بار و کلوهای شاپوه میشکی ونیشان افیعیزی رکوتاشا آمدی مدن

کفتن خمیدن دن بندار

انجانیان درمه دسام روخدار

...