meta_pixel
Tapesearch Logo
Log in
Persian night story

01 زندانی قفقازی - لئو تولستوی

Persian night story

Persian night story

Books, Arts

4.5617 Ratings

🗓️ 19 May 2018

⏱️ 30 minutes

🧾️ Download transcript

Summary

Leo Tolstoy

Transcript

Click on a timestamp to play from that location

0:00.0

...

0:16.5

Faites au bêcham. با نم یا دخده. یک اصری شنیدنی دنید ازر گرفتیم که دسترن بولندیس دنام زندنی ای کفکا زی.

0:29.0

با نم یا دخده یک اصری شنیدنی دنید اعزر گرفتیم که دسترن بولندیس دنام زندنی اقفقازی

0:32.0

نوشتیلی وانتورستوی نبسندیه نام ووری روسی با ترجمیه الی از ارمینگ و تنزیمی ردیویی ایسانی پویا. از رما دعوات مکنم بسمت ابلی اندستانی بولاند را دیشنم. Fish. مردی جلی نام پترجی افسریدر ارتش خدمت میکر. یک روز نامی از خانه بداستش رسید. مدرش ان نامره نمشتبه. پسرم. من پیر شدان

0:38.0

و خیلی دسترم

1:46.1

غب لز مرگم تو ری باری دیگه بی بینا.

1:47.5

مخام بری آخنی بارزت خداه به زیگونه.

1:49.9

تانا چیزی گزاد مخامینه که منه گخاک به سپری به به به خدمت اارتیش برگه دی.

1:52.9

جلین بخودش فکت مطرم راست میگه مالومه که آلش میست رگه دیما که ایلی خوب نست

1:45.5

شایدیگه فرستی نهش تو بشام که بی بی نودش فکت، مدرم راس مگه، مالوم ایک آلش مستگادیمان که ایلی خوب نیست، شادگه فرستی نلش تو بشامکه بی بی نمش.

1:50.5

باده سخندر نامه، جلین، بیدونی ایش وقفی پشه سرحنگ فرمنده خودش رفت. هش باکتنی فرمد بمراخصیوم و آفراد کر

1:53.5

جلین باد دسنمش قدافه زیگهد و آماده سفرشون

2:10.2

درون انگا بفتبت درگی ردار جائنگ بود

2:03.5

مصفرد چدر آماده سفرشون. در آمینگا بفتاز درگی رودار جائنگ بود.

2:07.2

مصفرد چدر روز و چدر شب ختر نق بود.

2:11.2

وگر یک روز چی پیاده چه سباره,

2:27.0

از دیجای نزامی زیاد فاصلمی گرفت ایتما نکی بدست تطرق قشتشابت خیل زیاد بود

2:32.0

بری برتنف کردنی ختر

2:35.0

کاروانهای نزامی هفتی دو بار میاند دیجا سان میدیدن

2:23.0

پا از مسافرانی که میاند دو پاسگای مجاوی درارکت بودن مغافزت بکنند. تو بس ننگوت، ترسی پیدایم راتار باری را آمادی کردن وز دش بی رونا ودنت، بات خاربان نزامیاری کردت کر و سفر آغاست شو.

2:27.0

جلین سبار بر از داخلی وگونی بود کبار باری متسل بود. سفری تقلی بر شانز دن ما ایدر را بود و کاروان آستیاریکت میکا. سبار زا گای میست دن. چارکه گوگنیت جادر ملاف، یا اصبی می ترسید، و همه می نا چار براینه یاد اشترش کمک میکندن.

2:29.2

زور گزشتبود و کاروان تنها نیمی از رارا پیمدبود. کرمای خوشید سوزندود و جای کبی تمنازگرمای خوشید بان پنا هبورد و جود نداشت. دوروبر تنه هچیزی که و جود داشت داشت های داخو غبارالود بود. ه هتا یک تکتر اخت یا بودتی سب سم بچاشنی میامت

...

Please login to see the full transcript.

Disclaimer: The podcast and artwork embedded on this page are from Persian night story, and are the property of its owner and not affiliated with or endorsed by Tapesearch.

Generated transcripts are the property of Persian night story and are distributed freely under the Fair Use doctrine. Transcripts generated by Tapesearch are not guaranteed to be accurate.

Copyright © Tapesearch 2025.