اخباری از از از مدن ده افسورده جسو بات کردید

و بات یه کتابی ماریفی کردید از مده هیگ

و گفتید که چجوری بافسورده دستو پنجنر

میکرد و لی راهای مغابل بافسورده که رسیدیم وقتم اتامون شوده گون

امشه خاش کرمه یه بارد یه کتاب رو به دوری نشون به دیدر ماریفی فیلت

ده از این ده مدن نویسند مده مده هیگ مطاجم خانمه گیتا گرقانی ناشر ال می فرهنگی که این چاپه دو بومشون

بانه هم انتار که تابتیتها بسیار خوبی بود گفتی مده هیگ اون راون شنست نیست

یه نیست نیست ده از و لیست ده سیز ده سالفش تو چا را افسورده گی شدیت میشه چن سالتول مکش از این تجروبی اد بیرون

پتونی کتاب تار باقه تجروبی زیستل خودش از مواجه با کول افسورده گی نوشت و رو ایت کیاد

از این کچه تو رسوگوت مقنه اچه تو رو بار مخیزه

از این ایت باقه تو سیفات شروکیار دیم از افسورده گی و از همونجه که باست کتشود اجزوی دن که باستو ادامه بیدیت

یه نو اقتیک داشتیم رجب ایسووووات مکردیم درموند از ارمونج از از ایش خود در افسورده گی نو یز در اغساد منزابی کننده از افسورده گی از اون رنج های که بشددت فرد افسوردر منزابی مکنه

هم یک این زبای خود خاصتی که خودش پانا هم بر بیتان های هم دیگران دیگه هو سلو اتا هم مولو

اون مدارار رزار فمودتی از داس میده

دل موردش رو دل موردش رو دل و بعد از از از مکنند با ایس از از مکن افسورده گی از سود و اگیر داره

بر هم بطار زا اجی بی دور مشان از اون ادام اگه که سی اتاش ترفتباشه مو یه پاتود رش میدازم و خاموش اش مکنی

و دیگر که سی قلبش روش روش روانش اتاش ترفتباشه در اتاش بسوزه

ما چون یک الو امش اون نمی بینیم دوام ایس از از مکنیمی شولا هم امکنه مارم اپتالا کنن

میزاریم در تان های بسوزه

فینجا کودرات مهم م اش خدار زندگی این نویسند کم ارکا دوش

در کتاب میگه کش ما سی چارومه و جوده من رو فدام مکنیم تاشابیه دیگران باشیم

ایش پس گرفتن اون باش های از دست رفتس

...