Hoshumadib meditation emrhus. خوشمدی بمیدیتشن این روز. جان کلین مگه وندیم مدیتیدر دیسی پیرز.

دویز مدیتشن.

اختی کسی کمیدیتشن این جمیده.

نا پتید بشه مدیتشن بی دنبال ایجاد ایتتجرب برگراری ای ارتباد یا رغم زدن یا حالتين

تمام این کار ایگو ای اختیت و از سر رن همین کار رو تام ره می کاری

اصلات فن آمادش برهی میریتشن امیق

اجعی آروم اصاقت انتخاو کن

مبالت سائلند کن

اتمنشک بره چنده ر کسی کارید نداره با خودت خلوت کن بره یه خودت وخبزار

باده زینک فازه ای ملیتشن اترفره همکر دیارون بشین

ستون فرراتت سافه

شونه هر ری لکس وکمی بسامت پوشت

کفسی سین پاز گلو گردن آروم چشتبیده

نلو فاصل حمشیز رو راه که

یهو بیرس انجاه Közöztöntjük a helyőkőt. Közöztöntjük a helyőkőt.

Közöntjük a helyőkőt. این در را هاکون

فکر خیال را ها نفس امیغ با دی کامام پیدا آروم آر

مرور کن بیدا نتوبه حرکجا تنش یا اگلبازی هست را اشکا. نفس بایدی امیخ تاری نفس مروز بوزورک؟

ببو باز دم کامل قرار به گیر تیب بیدنت همی تبجویت رو. بیر همینجا تو ه کامل کرار بگیر تیبادنه تمیتاب جویدر

بیر همینجا تو همی لاز از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از ا اختی کاری نکونی مدیتشن لغم مخاره وقالت بأماني وقالت بأماني

وقالت بأماني

وقالت بأماني

...