فردو سیخانی، فسمت سدو سیو حشتوم، داستان پادشاهیها،

از یست گردد ووم، تا بلاش.

درن دا یه از مطقابل دیدم که یست گیرت پسره بحرام گور، بی پادشاهی رسید.

داستان پادشاهی یه از دگرد هم، مسلی ایک دومورد دیگر که در کسمت حيستل هنطار اخید اشتیم خیل مختصر امان خلی داستان خاصی نست.

یه از دگرد و چند پادشاه بادش داستان خلی قوتاه درن.

داستان خلی قوتاه رم ميخائم درنک بسمت بحندگه بخونیم در یک مورد از داستان خلی اتفاق مهم مي میوفته که جلو ترباز برم خلی،

اهم ميادر امه بغیم اوره خیل مختصر امه هم توری فهرست وار از جلو شمخائم رتشیم توارسیم داستان خیل پر آبطا اپتر.

بسلو کنیم.

چا شد پادشاه بر جهان یست گیرت سپاه پر آگن درکایت گیرت نشستن بامو بداون ردان وزورگان سال آر فش بخردان.

جهان جوی بر تختزرن نشست در رن جدست بدی راب بست.

نخستین چونیگوفت کن که زگناه براو سود شد ایم نسکی نخا.

هران که سکد دل تیرد آرد زرشک مرندر در دور با شد بزشک که رشک آوارد آوز و گر مگداز.

دجاگا دیوی بود دیر سانز.

هران چیز کانت نایا یت پسند دل دوست دوش من برند بر مبند.

مدارا خیرد راب برادر بود.

خیرد بر سالی بداون شف سر بود.

وجاگی کسی گرطن نیکی کنی مزند برس سرش تادلاش نش کنی.

چنیکی کنش باوش یبورد باور نباشی بچاش مخیرد من خار.

اگر بخطا پیروز یا آوارد ده هد مرابا رجان کام گاوارد هد یکی دفتاری سالز مز راستی.

کن اپزی ردو کجیو کاستی.

خب ان خطبی شروب با دشایه یه یه از گر بود.

تانان اقتین جا انکل میر رشک که گفتیم ان همون رشک هست که در فرسی مزندرم سرفن جا انجری با تلافوز بشه که با کفیه کل می پزش که همون پزشک.

...