سالام بارزاده با اخترام خدمت ماردومه از زیزیران.

من مستابوشه کوریستم اشومداری تخسمت بستو سبوم از ردیورا هرم اشنابیت.

تون غسمت مخم بلیم صوراگه ی روائت از تاریخ.

منبه مطن اپیزو تتابیخ سالدوزار داوزتا جایز پولیزر ربورده,

از ممبه من این این اجهان چهگونه مدن شوط, نباشتا رای استیون کراین بلت,

تاجمه رای مهتی نسول لازاده من اشتی بید کور هم این کتاب رو چاپ کرد.

این کتاب داروری این ایک پیداش دنه یه نوزخی خاتی از دوران یونان باسلان که کان ها بود کمشاده بود,

چه تو کم اکیر جهان بسامت جدیدی بچه اخرخ.

مجر کلی نکه توکر نچار ده میلادی یه روزی مرد سیو ها فیصاله,

دستش دراست کردو یه کتاب خاتی رو از کفسه های جرد گرفتیه کتاب خونه یه سومه بیرون کشت.

هم او اول کتاب دید هی رتزد شوط.

یه نی فکرشم نمیکرت از نیوی سندی که فرد از مشوشنی دبود کتاب بی باگی مندباشه.

باکومکی یه کتاب یه نوزکز روشنی بهش یعنی به ربش کرن چارد کبی کتاب اره از رترن ها فرامشی کشید بیرونه

وارد دونیا یه پرسته باهی و رنجه کرن چارده اوروب پاکرت.

این کتابی که پیده کرد بود از مش در بابت بیت چیز هست.

نوشتی یه فیلسو فیونانیه بس ملوکرتیوز و کل در بابت بیت چیز ها در بگه

اشه ربولند در ستایش ازندگیر.

کبه در آزاد شدنش از سومه اارومارومتو جهان بیرون چارکیت

تکسیر شوطه هی خوندشوطه و دونیا رو تاکیردت.

یه خاتیه دستانی کمیخان بش ببه پردز انتونیه بسمت اینه

کتشتور یه شکار چیه کتاب بیدن این که خودشم در از بیدنه

یه کتاب فرامشو در زندگ ارد و از تلان بیمامای برای

...