مجلی طم از برجست تارینون نمان دین تارین مجل های امريقابت درقان بستون

ایک سرویجل دی طم شخصیت سالی طم اچزیود که فیلی دعور اشنی دعودت

حتایه لاشه اج رخبازری مارفود کم از این تسویرم خد این او بیک اگوزارش این این از دی دی ایک رسانه امریکای کدار بره مخطب ام امریکای منیویسات اخسو سیم نیس بر آدمائی ممولی منیویسم که از از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از ا جلتهای طائمم از نظره تحساری چشم گیر بود حسوی رای درست مکارن که نشوم بدا هم از جتی

هم مهن مهن مهن فوریه هم حلکمی بیدیم خل بخیل جسدی رو انت خبکا دنی آدمی کالا خوب یابت بیشترین اصر ریت فاگای اه مرور کنم در کارن بستوم هر بخدی که جلدش در باری ایران بوده بینم چیگفت

بینم چه اکسی صفار که رکه تستفیری که شیده این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از ا اخسیلی کتا مخبه هر کدمشونه یه موروری بکنیم هم ببیم که چیمی گفتن هم ببیم چیتوری

ان تسویری کدرن از ایران از ان شخص امرزاشا شرمشه سبار کلن ایک سی رزاشا میادروی جلد طائی

دفی افوال بمونسواته سفرش ب ایردی این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این ازوالت یک سالی کرایسیون را امریک اشوده

و منصبتهم سفر رزاشاه بی تورکی نو سال باید از پاد شاشدن

دو سال باید از انکه سر مناطقی در کفخاز تب روسی و او اسمانی و بادن طورکی تره هل مقاربت جوزیاتون تعفوغن ادری نکتی کم اخم بگیمی نکه مرزا کتست بیت میشه

از همون مصیر ازاشا میرتابریز و ماکوه

ترابوزانو از جلو تنم شروکه اردبود زود تنم شروکه اردبود و رسته افوالم امکت سفر بی سابق گئیم بود

و سفر تولانی ایسام که این دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستان دستز این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از این از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از زامانه جنگ جانی افبال و قبل زونم بوده اخییه مصبت انترفین

چامبر مزاکراد میاد بگیرگوری بخورت رفورو جوش میکونه

میگیم رزاشاب تمدیدم می کنب ارنمه سفر و تمسنه است سالتنتی ایران از ادو اینان و لما از اگالی طایم ای خود مهمتر از این هفست

چون در بغم بر از ادو این بار بخیلی از امريقایا ایران رو هم ارفیرمیده یه نگاهی بخود رزاشاه محسیری که آم اده و این آهم می کنه که آدم اخود ساختی یه خانوه ده رستای داشتی خود شکشتی بالا سر بازه از و برگار ده رشیز بادشمیاد ایک او کدرات خارجی و ایک کمونیس

حال این اگفتا ام تک ریبا نهار وخجوزار شارمی بینیم

با با هانو بی با هانه با ه شوارا بسو بات پکنو وغن هیچ گزاری شرنگار هیچ گزاری شر مهمی بینون رلی

هدغل دعواری ایران نمی بستانی دورستقالات سکان اداری ایران منیبسه دعواری رزاشاخ این بار رزاشا بهگه مای همچن پیشی نی داشتیم

پوشتیمون به این هاگرمه

اشارم کنی که رزاشا شکت

هستاشت که مسالم بجای ایران که سی پر شیانه گئی

چون این اسریال مجستی بگن ایم یکه رزاشا خودش داریوش خرن بستومی دونه شاهی که ایران را از تسلو تنگیلی سا ده تاریف کریم یو آرز اشکار دارند اخطو بخاری اردادر اتارید دا ده یا پایگا های دریا یه بیتانیار اتخالی جفارس

...