این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این همه هم سیرشتیم همیشه اکسسوری ای جالبن در گفتیم این را کجه همه گوه ها پارکن پر پند و رز رنگ بودی آلانا مثالا

چیزای دستی بافتشودهفلکی لیدون نبو فارسو بیدون جمی بودی و نمی روزی جمی ایت خیلیزیاد

و دتر ترقی خالکیگی خارکیگی خیلیدونی پود ویالوم میزات و فکتام و نورون جرگوشن که رد دشتر کتی به ها یا کهن پرسی باستان دوری ها خمنشی هم دیدمشه یک پدیدی ایفر حنگی ایرانیه کزاوان فارسیون رب ارب ها اوروپای ها هم هیدیداد

بازار پر ای بیشتر ما یادا بر بازار ها یب بازار گشر ها هستن که هسته گت همه دون مارشک لدن این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این میکرد بمورور در با خشر حزیر مجموی این بازار هی روزانه

پر خیب داده ستد اجنست دست دوو وما سرگتی ماشقان مدن مهم ترین بازاله دست دو ونفروشی پاحت اخد در روز های جوم ایبوت

روکس دن ایب وعزی به نام ابو تو ربیان

تهران اگنیم زمنه غاجر سدو پنج شستل پیش رم اخاب روز بازر شرطه راموده

هیت اغتقنی امغترم فقط

یه خودو دیبوده به نچنطت در وزوی ازلرخ کلن بینی در وزه هغرم جلسد وزر سدسمایل یعنی بازر داس فرشه سدسمایل

در وقی یه جای هنستش که

پونجا الفرشی اشقال فرشی

و بازر اشه مهماولن دوز که اینو ارزش چندانی مرخالی دو فرشنندره خیلی اکسانا دوز دین

مصول سرقات بودان یا محسول زبال گردیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی این بیدیدی جوم بازاری که این بوده این امتغر میشن بازار ناحسر خوصد.

ما تاریخ درگه میکتوبی از بیم بوردن فازای بود

کت دیس فوروشان مالخر های محتو دیس سدس ملدرونر ای دست فروشان بازار روز حی جوم انت خاب شوط

فب برخیز انها بالناصر خوز رو مطغل شدن

تدر کنار اتیغ مصود از زوکای. شایده بدن که قبلن زاهر ناسر خوز رو بوده

و اونجا بیشتر فقط حالت اتی رفنوشی بوده

یعنی بیشتر اتی رداشتن تابقات

اصار مصلاحال خاص خوناری اینجو چیزا باشه گابت یه هواش شاشه چیزه یه نزافه میشه مرخوله میتفاقه بازر ناس خوصرون را افتا

بلی از رو که دیمیه ایجا ما بازر که می پورسیده

میگو تنچونون بارکین تو زیرزبازار ناسته بخصر بیشمه دبود شایرتری منتقده وزه انته هالد ایشنه رستان بود

...