از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از از ایشا که ار که ارکت مخاصیشی چیز خوب بگیر بی بخور اران بازی بران تا فارتر از ایک محسل سادو غابل استفادی روز مررس ارد بره ایرانی ها همچن محسلی بود

گره خورد بخاطدبت. اما دستان ار از کجا اغازشت.

کارخانه یا همان کارگاهه کچه که ابویه ی ارد ارساله حزاره سیسان بجسته دولتی بود کدر دوران پهلاوی او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او او پساز اتمام تحسیل در فرنسه و ایک سال کارا مزی در ساله حزار و سیسادو پانز ده بیران باز گاشت

خالیل باوردش بیران برخلف پیده پسرغ خدماتوت. اولنکار ارجومان ساختن دارو پینجره و نرده هی فلزیبوت.

برای ان یک کارگهی اپتد نازدی کم میدان قعزوودیرانه قادیم این بارگر فکس سهر فابل فمیل ای بونیام وزارشون کعارجا معنبشه و ری پیسر رو همت ترمیه سهر فابلش کباران همی سکلان داشتنی این گریور افتگری جو سکری همجری فلزیتا تهیه یسیم ادینام الاستیکی او تومبیل. آن هم در شرائیتی کبا گرانیه الاستی روناخ جرفتبود و خالیل باونوان مخز مطفقه رکار روز بی روز در هلیه منترهی چار آب بزنن

بات مو از پونپی ازیون تنومی آب که سفن خوده کار کنه بود

ناس که ازن اگن جو که آب بلت که بکید که بلو این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این ا حایالی فمدسته و بازار دا کشای آت

از زبانه یکیز هم سایه های قدیمی کارخانی آرد تخیابان شش

اخالی ایم هل خیدی آری آرجمند دوسست اشتا

یجره ایم از سنانوده و امدیوده و بحال ازون اتفاق اصداده که اینگیزم اتوارش شو دن که که نه اعتری لصیخ تو لیزم کنه

کم اصلا نوم از این روزو اشنو پاسه دیر واتبود و لدر بند جا همال نبود خطخاهی را کنار گزاشت خیر امومو ساادت میحن رتالاب می نمود

با همی تبانا ایحا تک بر خود ستای نداشت در بند تزاہ رو تنچ سالی خود برابر سیستدو پنجا سال آم کارکریسادسی، از کندر ارجا من بردر اش، پس از پاین اتحسیلات بییره سابداری ارچ تاستانه ورودش بکارخانره تر هم

اندوران انگونه تاریفن کنه.

بخطیقه ایپلوم گرفتا باریه سربوزیوماد اپترا نفتا منیم مفضا پیدرم پرون کارمان دیبون که ملیبون

دستانی داشتا تهران که تو بون کارمی که دمان

یه رفن ترق پر افتن پلوشون نو Nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nukakari, nuk …and then he said, …that he was just a bunch of people. …and then he said,

…and then he said,

…and then he said,

…and then he said,

…and then he said,

…and then he said,

…and then he said,

...