سالام، من آمیرالیستم، ما شموشن آبنی اپیزو ده ششام، از مجموی پتکستی جفیقریستی

در اپیزو ده گاب مروجبه گوش سپوردن به ندای درون، کرامز سبوم زندگی آدم همه موافق بود سوحبت کردیم

امروز و در این اپیزو در کارور هستر رجب افرادی سوحبت کریم که احساس می کننگ گوم شدن و نمی تونن رجب اعتف بزورگ زندگی شمفک کنن

این افراد هر بخدر هل اتاسفیر سازی خودشن در آينده هستن، اتاسفیر شففه بازهی نمیرسن و بحمی خطه دوچاریق استراب دائمی از گوم گاشتگیم شام، بما و بسوحبت های امروزمان هم راح باشی

دائجون سلام، خیل خوشالام، که می بینامتون دو باره توی اپیزو در ششوم، بواباره نمیشششت اپیزوت گزاشتے، فانکه خمیتون بگیم کچه رات خودمان مونتازرین زابت اپیزوت ها، ارنات که توتول هفت سرم، شلو غبو بقارای مختلف ماشکولا، و اختکه میام اینجا سم کنلا خیل خوشالام، مویفار مرشومام هم این تاریباش

ممننم، مرالجان، ممننم خوشالام که اینجا ستم، ممننم دائگان همین، سدارم، و او میتوارم باریم اونوییم که سوبت ها مرمشنبن، همینه سوبت ها رباش

موزوی که امروز خیلی فکرام ماشکول که ارده بود، دامرد سوحبت همونچون هر باری که میام سدیو از کب، من میدونم که بات رجو بچه چی سایباشا مصوحبت با کنم

ایم بود که خودمان هم این اتفاق چیزی که امروز دائم دائم رده سوحبت می کنی بروت هایج ربه که ارده

چیزی حالو هوشه خفج داخس سلپیش و مدتده سچا هر سال ایساس مکردم که تویز زندگیم گوم شو دم

ایساس مکردم که نمیدونم کو جام یا چی میخام ایساس مکردم که اون هویاتی که بات رجو باشام رو ندرم

بات های که حال اتفاقای بیتای افتا دو ایساس کردم که حلام اصیر زندگیم و بلده ممیدونم که بات چکار با کنم

حنش بریه اشنایان بریه دوستها و اترافیانم اینتوری ازاش یا اتمکردم که مگفتم اون دوران

اینگار که توی ایتونیل اتاریک پودم و و وقته که خودم رو پیدا کردم این لازی بارم شبی بیرون

امدن ازون تونیل بود اینگار که حالا خیله همی چیز بارم روشام بودو امیدون استام که رای که پیشرومه چیدر ایخان

امروز خوب امان کامنتار که میخونام نظرط آدم حروب خید یا سال می کنم که ازن

امان امان همون آدمیم که نمیدونم استام تونیل زندگیم چی میخام ایساس می کنم این آدم هام تو همون روش هایشات دانستیر می کنم که

امان سالها پیش خودم به شخصه سیر می که آدم بخزم ازتون سال بو کنم که ازن این آدم ها چتور بات خود اشن و رو هیشون رو پیدا بو کنم

نکتی خیلی مهم یا میرالی امانی مزور برینک باز کنم و اتغل تجبیت خودمو چیز اگی می دونام بیت بگیام کشاید کمک کنم یه آفراد می کنم ازن خطری خودم شروع کنم یه سی سیر پیش مار افتبودیم که

این که فمسیر که رفتبودیم مسیر بود که بری این بار می رفتیم خم مسیر برگاش تو رو هگوم کردیم

حالش مفکون که بسیت اون که بیابا بودیم و رو هگوم کردیم حالداش تحبا تاری کم شروع محیش ام کاناتی بری اغامتوی اون منتغن اداشتیم

و خیلی داشیم نگر امشتیم سنو منام سنبال این ابود سنباییی بود و داشتیم هیگوم اگوم ترمشتیم تاری کم کمشتیگه هون حتقل نشانا هرم داشیم گوم کردیم

یه که از چیزای جوالی بی که اتفار افتاد که بات خم ازون استفادی کانامی نکه همی جورکی تاشتیم مرافتیم یدفه یه چراقیم از چراقوبه و اینها نوره در بگ چراقی دیدیم

...