4.5 • 617 Ratings
🗓️ 15 February 2018
⏱️ 19 minutes
🧾️ Download transcript
Click on a timestamp to play from that location
0:00.0 | Le quadrucet a ce maximum bon tempélit. نور مالشتب شهروم بچن ستاره کرافی بود، تلوک ردوز دید ارشبی پوشیدنز اب، از پنجری او تاره که رویشی روانی دا که لخاله بشهبت، و دوز دید دریجیگی که رو اجن بیده. دیگر کارکو داشخا که اردی بود، لکا با کسی پور، روهی خوشنون، لحزی با از مندنها به سو افسدن نگا کت، و سفست بطومانی نه پوشت بامر. سکو تو خالا همه دون یاره لاربه جرستی بود. گوهی لاره یا هیچ خسنبود بره از بلکره روه پوشت بام. لکره نستیگ باستمان. پیام نکامر از خسیگی روط و پیچ کس نبود بریه از بلوکای روی پوشتی با. لوکای نزدک با آزمان. پیامن کمارش خسسگی بود و پیامن گلبش آرامش. دیگر لزومی نداش از سزی بیتر سد. در حلکی کیزیه هاویه اموال دوز دیرابی دفت رویشان آیش جازازی که دبود رویه آجور فش پوشت بام رشست و دستس ربید دیواره او تاکر رویش شیر مرمتک داد تو پنش دنگیگی از سرحت کنه. تین ایجازار دارت هیچی نز رفعای لکت بحال گب دیواره اطاره کرویش شیدوانی تکیداد تا پنش دگیگی از سرحت کنه. |
1:25.1 | کنی اجازر دارت. هیچشک از رفعای لقات بحال دوزدی بییم بوزوری اجامن از دبودن. اتاقی بلوی پوشتبام از میانه شیدوانی سر بر بردبود و دلوی این تای شیدوانی تا قتی افوگی کلوه اکان یانی مورت اتاقی نمتی پوشتبامنیز اجر فرش بود لقرار از کنار اطارهه رو ایشیلوانی ببولان کدن نسارش کت افوگیه کلواه که شیلوانی دمی مورتا فعترین نکتی پوستباننیز آجر فرش بود. لقر آسکنار اطارهه روی شیرانی ببولان کردنی سرش کت افوگی کلاکه شیرانی رمیدیت تا اصنان و شکاف ده بود. لقرى بنگای بمگابل و اترافیخود مطواجشتکه سرسر پانیه صاف و وسی شیر بانی تنها باد دلتشی کبکشه زیرین آن بلبی شیر بانی چاس بیدود نو هم بارشد بود استسترعاتش مجا هیری آجورها بود. و قدی بود مناند گوربه روی پشتگام را هبرا مد. لکر تشفیل دوستان بہتا مدعی راستسی دو سرگر وستخود پیس مجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المجرد من المج بپایان رسیدن پنش ده ریه لقاد دست کتر از روی دیور برداشت ریسما نکی سرب دست که دست که از دست که از دست که از دست که از دست که از دست که از دست که از دست که از دست که از دست که از دست که از دست که از دست که از دست که از دست کهاگان نگاش پخت افوبی قولا که شیربانی افتاد و خون در در در اجمت جمت چود. از پشت بلده شید بانی سری بزور گسیارنگ زاہیچ دبود بامرائی دو چشم براخ کدر تاریکی با آزرخ شست ساتیش دیست خود لقار سریجاش خوش کر دبود. چل لازباد مردی در بولان ترین نکتی پوشت با مستقرار |
3:26.0 | و دستاناش رو با فاصلی دور از همنگ اداشتی و هفتی رش فا مستقرین بطرفه لوکن اچانه گرفت بود. |
3:32.0 | در کمال خونزردی دستورش رسادر کر دست بلا لقد از دی با ترسلرس دست کنش رسامت بلاگور |
3:25.5 | مرد ادامداد بیار کر |
3:30.0 | بین کس ده اش بلا ببارت بینزر مرد ادامداد بیار اکر بینکی سده اشه بالگ ببارت به نزر لکار اصدیقی که لما تک گوسخارا شو ادارتازمی پیچیده لکا سده از اربان غالباش رمیسنیت سدایش ابیه وشکهستان. دلاشمخاز یک یک یه از دستا از کامی پاین تربي آبن اگر اگر تطاعدون از را هیتس کنه. مرد را سن اختبط یک یک یه از باه استرین بیتر همترم پولی سایش ار. انها اگ دیگر این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این این. دستان اجرچن لازی ایک بار بسانت پاین مطمویه یه میشدن، |
3:33.0 | امامی کشی تاانار کمیلن بارن اگه درد. درن مدتی کتای دحسانییی بسورت سبراتی چند دن مخایری لکاش ایک گرفت. |
4:26.0 | زادوخورت باد دستان نفرتنگیز پولیس، امبال دوز دیدرون اکیسی، دست بندگا، و سی پس رفغور راست دستی دوزده که بگای را که هنچنید. |
4:26.1 | اما هرنی انت سوورد درسته بازا، بسی پس رفاگا رو راست دستی دوستا که بگای را که هنشانید. |
4:24.5 | امه هنی این تسوویر درستی بازیش بادترس فوریکتی دا پر کندشونه. 1 tbc 1 tbc 1 tbc |
4:46.5 | 1 tbc |
5:06.0 | 1 tbc |
5:08.0 | 1 tbc |
5:10.0 | 1 tbc |
5:12.0 | 1 tbc |
5:14.0 | 1 tbc |
5:16.0 | 1 tbc |
5:18.0 | 1 tbc |
5:20.0 | 1 tbc |
5:22.0 | 1 tbc 1 tbc 1 tbc Πολλοίς, βεταρακαι εντραγγιακάτε ο Φοβλίεκολάκησις ίδιο ανηρακολάκησις. پولیس بیترکه انترای خرطه افوگی کلاکه شیروانی را چنگ ردنی پیشامت لقادوز ده با وجد انتیخی دی ترسید بود مطواجه ایشتکی پوریز بخوبی گادر نست آدلقات روی شیروانی آجر پوشه ایبس کنت وشعید بہمی نلت بود کتا جیمیداد سرجای خود سابت بیستت مزنی بود که روید دو پای اشسابس سده باشت پای با ساگای کتا و کمی دورت هم امانتون که افتی اقود را مستقيم بترفل لوقع ما نشانه گرفت بود گف بارفان طاواجه کنه از جو ات بولان مجزمیا ینجا دست بولا با آبنه حرقت بخنیب یه چلیک مکنهه دستو تپرین بیاری که مصیر تتاگلی رو دی |
5:24.0 | بیادر رو که اینگا منود خوبولیس لقوا درزین خود بردسی میکات گایا میتاوانت خود رب سمتراس بلبی ای پر این دود کش برساند یانا |
6:27.6 | اما باین امل دی که از تیرا یا هفتین نسی باش میشا مخفش ندر اطارکه رو یه سیدوانی هم دروک می تلی یه او بود |
... |
Please login to see the full transcript.
Disclaimer: The podcast and artwork embedded on this page are from Persian night story, and are the property of its owner and not affiliated with or endorsed by Tapesearch.
Generated transcripts are the property of Persian night story and are distributed freely under the Fair Use doctrine. Transcripts generated by Tapesearch are not guaranteed to be accurate.
Copyright © Tapesearch 2025.